یک سبد عاطفه دارم همه ارزانیتان...

دوقدم مانده به خندیدن برگ.

یک نفس مانده به ذوق گل سرخ.

چشم درچشم بهاری دیگر….

تحفه ای ندارم که کنم هدیه تان.

یک سبدعاطفه دارم همه ارزانیتان

"عیدتون مبارک رفقا"

حقیقت

تنهایی ریشه تمامی گناهان و درد هاست ، چوپان را “تنهایی” دروغگو کرد

..........................................................................................................................................

به جرم وسوسه چه طعنه ها که نشنیدی حوا....پس از تو همه تا توانستند آدم شدند !چه صادقانه حوا بودی ….

و چه ریاکارانه آدمیم

..........................................................................................................................................

شیشه ای میشکندیک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست آن یکی

میگوید: شایداین رفع بلاست.دل من سخت شکست هیچ کس هیچ نگفت

غصه ام را نشنید از خودم میپرسم ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم

کمتر بود؟

آی عشق آی عشق

همه لرزش دست و دلم

از آن بود که عشق

پناهی گردد٬

پروازی نه

گریز گاهی گردد.

آی عشق آی عشق

چهره آبیت پیدا نیست

...

آی عشق آی عشق

رنگ آشناییت

پیدا نیست

احمد شاملو

یک حبه کشک

دل ساده برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور گنجشک ها را از دوروبر شلتوک کیش کن که قند شهر دروغی بیش نبوده است

"حسین پناهی"

ترا من چشم درراهم

ترا من چشم در راهم شباهنگام

که میگیرند در شاخ «تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛

ترا من چشم در راهم.

شباهنگام، در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند؛

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،

گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛

ترا من چشم در راهم.

 ((نیما یوشیج))